English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8228 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
olympic lift and cross face U گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
armlock U گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
hack U ضربه خطای دست به بازوی حریف
hacked U ضربه خطای دست به بازوی حریف
hacks U ضربه خطای دست به بازوی حریف
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
catch U نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
burns U امتیاز گرفتن از حریف
burn U امتیاز گرفتن از حریف
holding and hitting U گرفتن حریف و ضربه زدن
stationary tactics U دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
pivot arm U بازوی گردان بازوی اتصال
dummy U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
leg block and under over U فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
tackles U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
dummies U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
set up U جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
tackle U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
high leg attack and shoulder control U زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
outside kick and front headlock U گرفتن دست راست بادست چپ و چرخاندن ازروی پشت
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
craft guild U صنف پیشه وران
hip joint U مفصل استخوان خاصره وران
crural U فخذی مربوط به ساق وران
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
dexiotropic U واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropous U واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
obstructions U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstruction U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
attention to port U احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right. U این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
bi directional U چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
orthotropous U دارای تخمک راست راست اسه
plain dealing U معامله راست حسینی راست باز
To lead an idle life. U راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
one two U ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
off U خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
half face U نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft U فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
gatepost U بازوی در
string arm U بازوی زه کش
gateposts U بازوی در
rocker arm U بازوی اسبک
boomed U بازوی بیل
booms U بازوی متحرک
rocker arm U بازوی ننویی
shank U بازوی لنگر
gatepost U بازوی دروازه
whips U بازوی بار
whipped U بازوی بار
whip U بازوی بار
a broken arm U بازوی شکسته
drawbar U بازوی کشش
boomed U بازوی متحرک
gateposts U بازوی دروازه
jib=boom U بازوی جرثقیل
booming U بازوی بیل
booms U بازوی بیل
booming U بازوی متحرک
jibs U بازوی متحرک
boom U بازوی متحرک
access arm U بازوی دسترسی
jib U بازوی متحرک
crank arm U بازوی لنگ
jibbed U بازوی متحرک
moment arm U بازوی گشتاور
jibbing U بازوی متحرک
boom U بازوی بیل
access arm U بازوی دستیابی
yardarm U بازوی افقی
lever arm U بازوی اهرم
crank web U بازوی میل لنگ
bottom boom U بازوی متحرک جراثقال
wiper arm U بازوی برف پاک کن
yardarm U بازوی دکل ناو
bracer U محافظ بازوی کمانگیر
roadwheel arm U بازوی غلطک شنی
rammed U بازوی انتقال نیرو سگدست
ram U بازوی انتقال نیرو سگدست
rams U بازوی انتقال نیرو سگدست
yards U بازوی افقی دکل ناو
yard U بازوی افقی دکل ناو
stockades U دودکش بازوی لنگر کشتی
stockade U دودکش بازوی لنگر کشتی
side step U فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
right justify U هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
overarm U خارج شدن بازوی شناگر ازاب
topping off U بازوی بلند کننده بوم جرثقیل
trucking U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
truck U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
rosette U گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
trucked U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
roadwheel arm U بازوی چرخ جاده اهرم موازنه شنی
rosettes U گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
drawbar pull U فشار وارد به بازوی اتصال یابازوی کشش
trucks U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
guide left U فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
beats U تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
beat U تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
deceleration time U زمانی که بازوی دستیابی پس از حرکت به محل صحیح دیسک سخت متوقف میشود
half left U فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
turnstiles U تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstile U تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
pulls U ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pull U ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
prints U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
print U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
actuator U محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
rivals U حریف
rivalling U حریف
rivalled U حریف
rival U حریف
d. cut d. U حریف
rivaled U حریف
adversaries U حریف
matches U حریف
adversary U حریف
rivaling U حریف
match U حریف
challenger U حریف
foes U حریف
competitors U حریف
competitor U حریف
foe U حریف
challengers U حریف
opponent U حریف
opponents U حریف
adversarial U حریف
away U زمین حریف
sell a dummy U فریفتن حریف
victim U حریف ضعیف
targeting U سینه حریف
targeted U سینه حریف
ends U زمین حریف
ended U زمین حریف
razzle dazzle U فریفتن حریف
deliver a series of blows U بمباران حریف
target U سینه حریف
jack of all trades U همه فن حریف
downfield U زمین حریف
targetting U سینه حریف
targetted U سینه حریف
shadows U چسبیدن به حریف
opponent U حریف طرف
jacks of all trades U همه فن حریف
targets U سینه حریف
i cannot manage him U حریف او نمیشوم
swingman U همه فن حریف
victims U حریف ضعیف
end U زمین حریف
playing the man U بازی با حریف
he was too much for me U من حریف او نبودم
adversaries U حریف کشتی
shadowed U چسبیدن به حریف
dropping U جاگذاشتن حریف
adversary U حریف کشتی
shadow U چسبیدن به حریف
opponents U حریف طرف
drop U جاگذاشتن حریف
charge U حمله به حریف
copings U حریف شدن
shadowing U چسبیدن به حریف
cope U حریف شدن
coped U حریف شدن
copes U حریف شدن
dropped U جاگذاشتن حریف
drops U جاگذاشتن حریف
charges U حمله به حریف
head butt U با سر به حریف زدن
lap U رسیدن به حریف جلویی
deceived U فریب دادن حریف
deceive U فریب دادن حریف
action on the blade U تماس با شمشیر حریف
draw U رویارویی دو حریف در اغار
Recent search history Forum search
1pedal pamping
1گج
2بازوی دست راست
2بازوی دست راست
1meaning of taking law
2to keep someone up
3معنی کلمه retraction چیست؟
0shmoralizing
0.کفشهایت(لنگه ی چپ و راست)را اشتباه/جابه جا پوشیدی
0کفشهایت(لنگه چپ و راست)را اشتباه/جابه جا پوشیدی.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com